سوره النازعات

نویسنده:امین الدین سعیدی


تاریخ نشر:

2018-09-06


https://placehold.it/900x300
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
وَالنَّازِعَاتِ غَرْقًا ﴿١﴾ وَالنَّاشِطَاتِ نَشْطًا ﴿٢﴾ وَالسَّابِحَاتِ سَبْحًا ﴿٣﴾فَالسَّابِقَاتِ سَبْقًا ﴿٤﴾ فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا ﴿٥﴾ یَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ ﴿٦﴾تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ ﴿٧﴾ قُلُوبٌ یَوْمَئِذٍ وَاجِفَةٌ ﴿٨﴾ أَبْصَارُهَا خَاشِعَةٌ ﴿٩﴾ یَقُولُونَ أَئِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِی الْحَافِرَةِ ﴿١٠﴾ أَئِذَا کُنَّا عِظَامًا نَخِرَةً ﴿١١﴾ قَالُوا تِلْکَ إِذًا کَرَّةٌ خَاسِرَةٌ ﴿١٢﴾ فَإِنَّمَا هِیَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ ﴿١٣﴾ فَإِذَا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ ﴿١٤﴾هَلْ أتَاکَ حَدِیثُ مُوسَى ﴿١٥﴾ إِذْ نَادَاهُ رَبُّهُ بِالْوَادِی الْمُقَدَّسِ طُوًى ﴿١٦﴾ اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى ﴿١٧﴾ فَقُلْ هَلْ لَکَ إِلَى أَنْ تَزَکَّى ﴿١٨﴾وَأَهْدِیَکَ إِلَى رَبِّکَ فَتَخْشَى ﴿١٩﴾ فَأَرَاهُ الآیَةَ الْکُبْرَى ﴿٢٠﴾ فَکَذَّبَ وَعَصَى ﴿٢١﴾ ثُمَّ أَدْبَرَ یَسْعَى ﴿٢٢﴾ فَحَشَرَ فَنَادَى ﴿٢٣﴾ فَقَالَ أَنَا رَبُّکُمُ الأعْلَى ﴿٢٤﴾ فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَکَالَ الآخِرَةِ وَالأولَى ﴿٢٥﴾ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَعِبْرَةً لِمَنْ یَخْشَى ﴿٢٦﴾ أَأَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاءُ بَنَاهَا ﴿٢٧﴾ رَفَعَ سَمْکَهَا فَسَوَّاهَا ﴿٢٨﴾ وَأَغْطَشَ لَیْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا ﴿٢٩﴾ وَالأرْضَ بَعْدَ ذَلِکَ دَحَاهَا ﴿٣٠﴾ أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءَهَا وَمَرْعَاهَا ﴿٣١﴾ وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا ﴿٣٢﴾مَتَاعًا لَکُمْ وَلأنْعَامِکُمْ ﴿٣٣﴾ فَإِذَا جَاءَتِ الطَّامَّةُ الْکُبْرَى ﴿٣٤﴾ یَوْمَ یَتَذَکَّرُ الإنْسَانُ مَا سَعَى ﴿٣٥﴾ وَبُرِّزَتِ الْجَحِیمُ لِمَنْ یَرَى ﴿٣٦﴾ فَأَمَّا مَنْ طَغَى ﴿٣٧﴾ وَآثَرَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا ﴿٣٨﴾ فَإِنَّ الْجَحِیمَ هِیَ الْمَأْوَى ﴿٣٩﴾ وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى ﴿٤٠﴾ فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوَى ﴿٤١﴾یَسْأَلُونَکَ عَنِ السَّاعَةِ أَیَّانَ مُرْسَاهَا ﴿٤٢﴾ فِیمَ أَنْتَ مِنْ ذِکْرَاهَا ﴿٤٣﴾ إِلَى رَبِّکَ مُنْتَهَاهَا ﴿٤٤﴾ إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرُ مَنْ َخْشَاهَا ﴿٤٥﴾ کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَهَا لَمْ یَلْبَثُوا إِلا عَشِیَّةً أَوْ ضُحَاهَا ﴿٤٦﴾
معلومات مؤجز:
سورهٔ « النازعات » از جملهٔ سوره های مکی است. این سوره بنام « ساهره » نیز یاد می شود.امام سخاوی رحمه الله درمورد این سوره میگوید:
این سوره بعد از سورهٔ «نبأ » و پیش از سورهٔ « اذا السماء انشقت » نازل شده است.
این سوره دارای (2) دو رکوع ، (46 ) آیت ، (181 ) یکصدو وهشتاد ویک کلمه ،
( 791 ) هفتصدو ونودیک حرف و (340 ) سه صدو چهل نقطه است.
اسباب نزول :
اسباب نزول آیه (12) :
سعید بن منصور از محمد بن کعب روایت کرده است: چون الله تعالی جل جلاله « أَئِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِی الْحَافِرَةِ ‏» ( نازعات آیه 10 ) را نازل کرد، کفار قریش گفتند: اگر بعد از مرگ زنده شویم به شدت زیان خواهیم کرد. پس «‏ قَالُوا تِلْكَ إِذاً كَرَّةٌ خَاسِرَةٌ ‏» (12 ) نازل شد.
اسباب نزول آیه ( 42 الی 44 ):
حاکم وابن جریر از عائیشه (رض ) روایت کرده اند از رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد قیامت بسیار سوأل می شد ، تا که خدا جل جلاله این کلام عزیز« یسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَیانَ مُرْسَاهَا ‏» (42 )‏« فِیمَ أَنتَ مِن ذِكْرَاهَا ‏»(43 ) ‏« إِلَى رَبِّكَ مُنتَهَاهَا ‏» (44 ) را نازل کرد . سپس سؤلات آنها پایان یافت.
ابن ابو حاتم از طریق جویبر از ضحاک از ابن عباس (رض ) روایت کرده است: مشرکان مکه با استهزا ء وتمسخر از رسول الله صلی الله علیه وسلم سؤال کردند که قیامت چه وقت بر پا می شود ؟ پس آیه ‏« یسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَیانَ مُرْسَاهَا ‏...تا اخر سوره ) نازل شد.
طبرانی وابن جریر از طارق بن شهاب روایت می کند : رسول الله صلی الله علیه وسلم از قیامت بسیار یاد می کرد تا ‏« فِیمَ أَنتَ مِن ذِكْرَاهَا ‏، إِلَى رَبِّكَ مُنتَهَاهَا ‏» نازل شد.
ابن حاتم از عروه نیز مانند این روایت کرده است.
وجه‌ تسمیه :
این‌ سوره‌ به ‌سبب‌ افتتاح‌ با سوگند الهی‌ به‌ « نازعات‌» كه‌ عبارت ‌از فرشتگان‌ قبض‌ كننده‌ ارواح‌ بنی‌آدم‌اند، « النازعات‌» نامیده‌ شد. نام‌ دیگر این‌ سوره‌ « ساهره‌» یعنی‌ «زمین‌ محشر» است‌ كه‌ بیان‌ آن‌ در آیه‌ (14) آمده ‌است‌.
ترجمهٔ مؤجز سوره:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام الله بخشنده مهربان
«‏ وَالنَّازِعَاتِ غَرْقاً » ‏(1) (قسم به ‌فرشتگانی‌ كه‌ ارواح‌ بندگان‌(کافران ) را از اجسادشان‌ با كشیدنی‌ سخت‌ بیرون‌ می‌كشند )
« وَالنَّاشِطَاتِ نَشْطاً ‏» (2) (وقسم به فرشتگانی که جان (مؤمنان را) به آرامی ومهربانی می گیرند .)
«‏ وَالسَّابِحَاتِ سَبْحاً ‏» (3 ) (‏وقسم به فرشتگانی شناكنان شناورند ).
«‏ فَالسَّابِقَاتِ سَبْقاً ‏»(4) (وقسم به فرشتگانی که اراوح را شتابان به بهشت یا دوزخ می برند ).
«‏ فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْراً ‏» (5) (‏و قسم به فرشتگانی که همه امور را تدبیر می کنند )
«‏ یوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ ‏» (6) (‏ در آن روز زلزله‌ای درمی‌گیرد. )
‏«‏ تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ ‏» (7) (سپس ( نفخه دوم ، درصور دمیده می‌شود و زلزله نخستین ) زلزله دیگری به دنبال خواهد داشت ( كه مردگان زنده می‌گردند و رستاخیز و قیامت آغاز می‌شود ، و جهان ابدی آغاز می‌گردد ) .‏
« قُلُوبٌ یوْمَئِذٍ وَاجِفَةٌ ‏»( 8 ) (‏دلهائی در آن روز تپان و پریشان می‌گردند .‏)
«‏ أَبْصَارُهَا خَاشِعَةٌ ‏» (9) (و چشمانشان( آن گروه ) فرو افتاده.)
«‏ یقُولُونَ أَئِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِی الْحَافِرَةِ ‏»(10 ) (می‌گویند: آیا ما دوباره به زندگی بازگردانده می‌شویم؟)
«‏ أَئِذَا كُنَّا عِظَاماً نَّخِرَةً ‏»(11) (‏آیا وقتی كه استخوانهای پوسیده و فرسوده‌ای خواهیم شد ( به زندگی بازگردانده می‌شویم‌ ؟ ) .‏
«‏ قَالُوا تِلْكَ إِذاً كَرَّةٌ خَاسِرَةٌ ‏» (12 ) ( می‌گویند: آن‌گاه آن بازگشتی زیانبار است).
«‏ فَإِنَّمَا هِی زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ ‏» (13 ) ( پس آن‌ تنها یک بانگ بلند است . )
(‏( بازگشت آنان چندان مشكل نیست ) تنها صدائی ( از صور ) برمی‌خیزد و بازگشت انجام می‌پذیرد .‏)
«‏ فَإِذَا هُم بِالسَّاهِرَةِ ‏» (14 ) ( پس آن‌گاه آنان بر زمین هموار می‌آیند . )
«‏ هَلْ أتَاكَ حَدِیثُ مُوسَى ‏»(15 ) (‏آیا خبر داستان موسی به تو رسیده است‌ ؟‏)
«‏ إِذْ نَادَاهُ رَبُّهُ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى ‏»(16 ) (‏بدان گاه كه پروردگارش او را در زمین مقدّس طُوی صدا زد .‏)
«‏ اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى »‏ ( 17 ) ( بدو گفت:) برو به سوی فرعون كه سركشی و طغیان كرده است .‏)
«‏ فَقُلْ هَل لَّكَ إِلَى أَن تَزَكَّى ‏»(18 ) (‏بگو : آیا میل داری ( از آنچه در آن هستی ) ، رها و پاك گردی‌ ؟‏)
«‏ وَأَهْدِیكَ إِلَى رَبِّكَ فَتَخْشَى ‏» (19 ) ‏(و تو را به‌سوی پروردگارت راه نمایم تا تو بیمناک گردی.)
«‏ فَأَرَاهُ الْآیةَ الْكُبْرَى ‏» ( 20 ) (و (موسی) معجز ه بزرگ را به او نشان داد)
« فَكَذَّبَ وَعَصَى ‏» (21 ) ( آن‌گاه دروغ انگاشت و سرپیچی کرد).
«‏ ثُمَّ أَدْبَرَ یسْعَى ‏»(22) (‏سپس پشت كرد و رفت و ( برای مبارزه با موسی ) به سعی و تلاش پرداخت .‏)
«‏ فَحَشَرَ فَنَادَى ‏» (23 ) (‏آن گاه ( جادوگران را ) گرد آورد و ( مردمان را ) دعوت كرد .‏)
«‏ فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى ‏» (24 ) (‏و گفت : من والاترین معبود شما هستم !‏)
«‏ فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَكَالَ الْآخِرَةِ وَالْأُولَى ‏»( 25 ) (‏خدا او را به عذاب دنیا و آخرت گرفتار كرد)
«‏ إِنَّ فِی ذَلِكَ لَعِبْرَةً لِّمَن یخْشَى ‏» (26 )(در این ( داستان موسی وفرعون ، درس) عبرت بزرگی است برای كسی كه ( از خدا ) بترسد .‏)
«‏ أَأَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّمَاء بَنَاهَا ‏» ( 27 ) (آیا قریش شما سخت‌تر است یا آفرینش آسمان که خداوند آن‌را ساخته است؟)
«‏ رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا ‏»( 28 ) ( بلندی آن‌را برافراشته و آن‌را به سامان ساخت).
«‏ وَأَغْطَشَ لَیلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا ‏»(29 ) ( و شب آن‌را تاریک کرد و روز آن‌را روشن نمود.)
«‏ وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَ حَاهَا ‏» (30 ) (‏و پس از آن ، زمین را غلتاند و ( به شكل بیضی در آورد و ) گستراند .‏
«‏ أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءهَا وَمَرْعَاهَا ‏»(31 ) (‏آب آن را و چراگاه آن را پدیدار كرد .‏)
«‏ وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا ‏» (32 ) (‏و كوهها را محكم و استوار كرد .‏)
«‏ مَتَاعاً لَّكُمْ وَلِأَنْعَامِكُمْ ‏» ( 33 ) (‏برای استفاده شما و چهارپایان شما ( همه اینها را سر و سامان داده و سرگشته وفرمانبردار كرده‌ایم ) .‏
«‏فَإِذَا جَاءتِ الطَّامَّةُ الْكُبْرَى‏» (34) (‏هنگامی كه بزرگترین حادثه (و بلای سخت طاقت‌فرسای قیامت) فرا می‌رسد.‏)
«‏ یوْمَ یتَذَكَّرُ الْإِنسَانُ مَا سَعَى ‏»( 35 ) (روزی‌که انسان تلاش خود را به یاد می‌آورد).
‏«‏ وَبُرِّزَتِ الْجَحِیمُ لِمَن یرَى ‏» (36 ) «و دوزخ برای هر فرد بینائی آشکار و نمایان می‌گردد».
‏«‏ فَأَمَّا مَن طَغَى ‏» (37 ) (‏امّا آن كسی كه طغیان و سركشی كرده باشد .‏)
‏‏« وَآثَرَ الْحَیاةَ الدُّنْیا ‏»(38 ) (و زندگی دنیا را ترجیح داده‌است).
«فَإِنَّ الْجَحِیمَ هِی الْمَأْوَى ‏»( 39 ) ( بداند که) دوزخ جای (او) است)
‏«‏ وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى ‏» (40 ) (و اما کسی‌که از ایستادن در حضور پروردگارش بیمناک بوده است. و نفس را از هوی و هوس باز داشته باشد.)
‏« فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِی الْمَأْوَى ‏»(41 ) (‏قطعاً بهشت جایگاه ( او ) است .‏)
‏« یسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَیانَ مُرْسَاهَا ‏» (42 ) (‏از تو درباره قیامت می‌پرسند كه در چه زمانی واقع می‌شود ؟‏)
‏« فِیمَ أَنتَ مِن ذِكْرَاهَا ‏»(43 ) ( تو را چه خبر از آن؟).
‏ ‏« إِلَى رَبِّكَ مُنتَهَاهَا ‏» (44 ) (آگاهی از زمان وقوع قیامت با پروردگارت است).
‏« إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرُ مَن یخْشَاهَا ‏» ( 45 ) ( تو تنها بیم‌دهندة کسی هستی که از آن
(قیامت) می‌ترسد.)‏
‏« كَأَنَّهُمْ یوْمَ یرَوْنَهَا لَمْ یلْبَثُوا إِلَّا عَشِیةً أَوْ ضُحَاهَا ‏» ( 46 ) ( روزی‌که آن‌را می‌بینند، انگار که آنان جز شبی یا روزی درنگ نکرده‌اند).
آشنایی با سوره :
محتوی وموضوع بحث در این سوره را موضعات مربوط به روز قیامت در بر می گیرد، موضعات زندگی بعد از مرگ وارائه دلائل قوی ومحکم وانکار ناپذیر را این بابت مورد بحث قرار داده است .هکذا در این سوره :
1- قسم های موکدی که با معاد ارتباط دارد و بر تحقق این روز بزرگ تکیه و تأکید می کند.
2- قسمتی از مناظر ترسناک و وحشت ناک آن روز گفته شده است.
3- در این سوره اشاره کوتاه و گذرائی به داستان حضرت موسی علیه السلام و فرعون طغیان گر شده که هم مایه تسلی خاطر پیامبرصلی الله علیه وسلم و مومنان، هم هشداری به مشرکان طغیانگر و اشاره ای به این است که انکار معاد انسان را به چه گناهانی آلوده می کند
4- در این سوره نمونه هایی از مظاهر قدرت خداوند در آسمان و زمین بر شمرده که خود دلیلی برای امکان معاد و حیات وبعث بعد از مرگ است.
5- شرح قسمت دیگر از حوادث وحشت ناک آن روز بزرگ و سرنوشت طغیانگران و پاداش نیکوکاران .
6- سرانجام در این سوره بر این حقیقت تکیه شده که هیچ کس از تاریخ وقوع قیامت باخبر نیست ولی همین اندازه مسلم است که نزدیک است.
مهمترین وهوشدار ترین نقطه که در این سوره بدان تاکید شده ،اینست که برای قیامت باید آمادگی گرفت و برای آن در این دنیا باید کاروفعالیت کنند. و اما کسی که به قیامت باور ندارد به عناد و لجاجت او نباید توّجه کرد چون لجاجت او مبنی بر تکذیب و عناد است و وقتی او به چنین حالتی رسیده است پاسخ دادن به او کار بیهوده ای می باشد و خداوند که داورترین داوران است از انجام دادن کار بیهوده پاک و منزّه است.
تفسیر مؤجزسوره:
«‏ وَالنَّازِعَاتِ غَرْقاً » ‏(1) ( قسم به ‌فرشتگانی‌ كه‌ ارواح‌ بندگان‌ را از اجسادشان‌ با كشیدنی‌ سخت‌ بیرون‌ می‌كشند ) ویا هم قسم به‌ كسانی‌ كه‌ ارواح‌ را به‌ سختی‌ بیرون‌ می‌كشند.
‏« النَّازِعات »: بركنندگان. بیرون كشندگان. برای کلمه پنجگانه ( نَازِعَات، نَاشِطَات، سَابِحَات، سَابِقَات، مُدَبِّرَات ) بکار رفته است. (تفسیر کبیر )
از جمله: فرشتگان، ستارگان آسمان، اسبان مجاهدان، ارواح مردگان ، غازیان و جهادگران ، قلوب مردمان، و گاهی آمیزه‌ای از اینها. امّا اغلب مفسّران طرفدار ستارگان و فرشتگانند. بهترین نظریه، در این بابت نظریه تفسیر المنتخب است كه گردآورنده چكیده همه نظرات است. (تفسیر نور)
« غَرْقاً » : به گونه اغراق‌آمیز . به تمام و كمال .‏
« وَالنَّاشِطَاتِ نَشْطاً ‏» (2) ( قسم به همه چیزهائی كه ( نیروئی بدانها داده شده است كه بدان اشیاء را از قرارگاه خود ) چابكانه و استادانه بیرون می‌كشند!‏ ‏
‏« النَّاشِطَاتِ » : آنهائی كه كارها را آهسته و آرام ، ولی استادانه و چابكانه به انجام می‌رسانند . ( تفسیر نور )
فرشتگانی هستند که با قدرت و نشاط جان ها را می ستانند. و یا «نشط»برای ارواح مومنان و «نزع» برای ارواح کافران است.
«‏ وَالسَّابِحَاتِ سَبْحاً ‏» (3 ) (‏وقسم به فرشتگانی که شناورند ).یعنی قسم به همه چیزهائی كه (سرعتی بدانها داده شده است كه در پرتو آن، وظائف خودراهر چه زودتر ) به شکل ساده و آسان انجام می‌دهند !‏
«‏ فَالسَّابِقَاتِ سَبْقاً ‏»(4)(وقسم به فرشتگانی که برای انجام امر الهی از دیگر فرشتگانی پیشی می گیرند. نیز از شیطان ها پیشی می گیرند تا وحی خداوند را به پیامبرانش برسانند و شیطان ها نتوانند آن را بدزدند.
«‏ فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْراً ‏» (5) (‏وقسم به فرشتگانی که خداوند آن ها را برای تدبیر بسیاری از کارها در جهان بالا و پائین از قبیل باران و روئیدن گیاهان و وزیدن بادها و اداره دریاها و حیوانات و بهشت و جهّنم و غیره مقرر داشته است.
«‏ یوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ ‏» (6) (‏ در آن روز زلزله‌ای درمی‌گیرد .) (و آن روز، روز قیامت است. ) در آن روزی كه ( نفخه اوّل ، در صور دمیده می‌شود و ) زلزله‌ای در می‌ گیرد ( و دنیا خراب می‌گردد و همگان می‌میرند ) .‏
‏«‏ تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ ‏» (7) (سپس ) نفخه دوم ، در صور دمیده می‌شود و زلزله نخستین ) زلزله دیگری به دنبال خواهد داشت ( كه مردگان زنده می‌گردند و رستاخیز و قیامت آغاز می‌شود ، و جهان ابدی آغاز می‌گردد ) .‏
« قُلُوبٌ یوْمَئِذٍ وَاجِفَةٌ ‏»( 8 ) ( دل هایی در آن روز از سختی و وحشت آن چه می بینند و می شنوند ترسان می شوند.)
«‏ أَبْصَارُهَا خَاشِعَةٌ ‏» (9) (چشمان آن ها فرو افتاده و ترس دل هایشان را فرا گرفته و وحشت دل هایشان را از بین برده و تأسف و حسرت بر آن ها مستولی و چیره گشته است.
«‏ یقُولُونَ أَئِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِی الْحَافِرَةِ ‏»(10 ) (می‌گویند: آیا ما دوباره به زندگی بازگردانده می‌شویم؟).آیا پس از مرگ به آفرینش نخستین باز می گردیم؟! این استفهام، انکاری است که مشتمل بر غایت تعجب است. یعنی آن ها زنده شدن پس از مرگ را انکار کردند. سپس آن را بیشتر بعید دانسته .کافران در دنیا به صورت تکذیب می گویند:
«‏ أَئِذَا كُنَّا عِظَاماً نَّخِرَةً ‏»(11) (‏آیا وقتی که تبدیل به استخوان های پوسیده و از هم پاشیده ای شدیم باز به زندگی بر می گردیم؟
«‏ قَالُوا تِلْكَ إِذاً كَرَّةٌ خَاسِرَةٌ ‏» (12 ) ( می‌گویند: آن‌گاه آن بازگشتی زیانبار است).
( تمسخركنان ) می‌گفتند: این ( بازگشت به زندگی دوباره ، اگر انجام‌پذیر گردد ) در این صورت بازگشت زیانبار و زیان‌بخشی خواهد بود ! ( و ما هرگز از این زیانها نخواهیم كرد ، و چنین كاری ممكن نیست ).‏
آن ها بعید می دانند که خداوند آنان را پس از مرگ و بعد از آن که به استخوان های پوسیده تبدیل گشتند دوباره زنده گرداند. چون آنان نسبت به قدرت و توانایی خداوند جاهل بودند و در حق او جسارت می کردند.
خداوند در بیان این که زنده کردن مردگان برایش آسان است می فرماید:
«‏ فَإِنَّمَا هِی زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ ‏» (13 ) ( پس آن‌ تنها یک بانگ بلند است. ) (‏( بازگشت آنان چندان مشكل نیست ) تنها صدائی ( از صور) برمی‌خیزد و بازگشت انجام می‌پذیرد)
«‏ فَإِذَا هُم بِالسَّاهِرَةِ ‏» (14 ) ( پس آن‌گاه آنان بر زمین هموار می‌آیند.)(‏ناگهان همگان ( به پا می‌خیزند و ) در دشت وسیع وبزرگ و سفید محشر آماده می‌شوند.‏)
دراین جا پروردگار به فرشتگان و کارهایشان که نشانگر کمال فرمانبرداری آن ها از خدا و شتاب آنان در اجرای دستور او می باشد، سوگند خورده است. احتمال دارد که آنچه برای اثبات آن سوگند خورده شده جزا و زنده شدن پس از مرگ باشد. و احتمالا آنچه برای اثبات قیامت بیان شده است. و احتمالا آنچه برای اثبات آن سوگند خورده شده و آنچه به آن سوگند یاد شده است یکی هستند و خداوند به فرشتگان قسم خورده تا وجود آن ها ثابت گردد. چون اعتقاد به وجود فرشتگان یکی از ارکان شش گانه ایمان است.
نیز پرداختن به کارهایشان متضّمن جزا و پاداشی است که به هنگام مرگ و قبل و بعد از آن بر عهده فرشتگانی است.
خداوند متعال به پیامبرش محمدصلی الله علیه وسلم می فرماید:
«‏ هَلْ أتَاكَ حَدِیثُ مُوسَى ‏»(15 ) آیا خبر موسی به تو رسیده است؟ این سوال از امر بزرگی است که به وقوع پیوسته است. یعنی آیا خبر او به تو رسیده است؟) آنگاه که :
«‏ إِذْ نَادَاهُ رَبُّهُ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى ‏»(16 ) (‏بدان گاه كه پروردگارش او را در زمین مقدّس طُوی صدا زد .‏)
طوی: محل است که خداوند در آن جا با موسی سخن گفت و با اعطای رسالت بر او منت گذارد و او را به همراه وحی مبعوث کرد و برگزید. پس به او فرمود:
«‏ اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى »‏( 17 ) ‏( بدو گفت : ) برو به سوی فرعون كه سركشی و طغیان كرده است .‏) یعنی برو و با سخنانی نرم و مهربانانه بگو ، او را از سرکشی و طغیان و شرک ورزیدن و نافرمانی بازدار.« لَّعَلَّهُ یتَذَکَرُ أَو یخشَی» شاید او پند پذیرد یا بترسد.
«‏ فَقُلْ هَل لَّكَ إِلَى أَن تَزَكَّى ‏»(18 ) (پس به او بگو: آیا می خواهی به خصلتی پسندیده و زیبا که خردمندان در به دست آوردن آن از یکدیگر پیشی می گیرند روی بیاوری؟ و آن این است که خود را پاکیزه گردانی و خویشتن را از آلودگی کفر و طغیان پاک کنی و به سوی ایمان و عمل صالح بیرون بیایی؟!
«‏ وَأَهْدِیكَ إِلَى رَبِّكَ فَتَخْشَى ‏» (19 ) (و تو را به سوی خدا راهنمایی کنم و عوامل رضایت و خشم الله را برایت بیان نمایم؟!« فَتَخْشَى» پس چون راه راست را بشناسی از پروردگارت بیمناک خواهی شد. اما فرعون از پذیرفتن آنچه موسی او را به سوی آن فرا خواند امتناع ورزید.
«‏ فَأَرَاهُ الْآیةَ الْكُبْرَى ‏» ( 20 ) (و (موسی) معجزة بزرگ را به او نشان داد.) موسی به پیش فرعون رفت ومعجزه بزرگ ( خود ، یعنی تبدیل عصا به اژدها ) را بدو نشان داد.‏)
«‏ فَكَذَّبَ وَعَصَى ‏» (21 ) ( آن‌گاه دروغ انگاشت و سرپیچی کرد.) (‏امّا فرعون ، موسی را دروغگو نامید و ( نبوّت او را نپذیرفت ، و از چیزی كه از جانب خدا با خود آورده بود ) سرپیچی كرد.‏)
«‏ ثُمَّ أَدْبَرَ یسْعَى ‏»(22) (‏سپس پشت كرد و رفت و ( برای مبارزه با موسی ) به سعی و تلاش پرداخت .‏)
«‏ فَحَشَرَ فَنَادَى ‏» (23 ) (‏آن گاه ( جادوگران را ) گرد آورد و ( مردمان را ) دعوت كرد .‏)
«‏ فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى ‏» (24 ) (فرعون لشکریانش را جمع کرد و ندا زد و به آن ها گفت:« من پروردگار برتر شما هستم». پس مردم سخن او را باور کردند و به باطل او اقرار نمودند زیرا عقل آن ها را به بازیچه گرفته بود.)
«‏ فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَكَالَ الْآخِرَةِ وَالْأُولَى ‏»( 25 ) (‏خدا او را به عذاب دنیا و آخرت گرفتار كرد
«‏ إِنَّ فِی ذَلِكَ لَعِبْرَةً لِّمَن یخْشَى ‏» (26 ) (بی گمان در این ( داستان موسی و فرعون ، درس ) عبرت بزرگی است برای كسی كه ( از الله) بترسد .‏)
بعد از اینکه پروردگار به نقل از داستان حضرت موسی وفرعون پرداخت وآنرا یاد اور شد ، بمثابه یك درس عبرت براى همه طغیانگران وتكذیب كنندگان بار دیگر به مساله معاد و رستاخیز بر مى‏ گردد و نمونه ‏هائى از قدرت بى ‏انتهاى حق را در جهان هستى به عنوان یك دلیل براى امكان معاد بیان مى ‏كند و گوشه‏ هائى از نعمتهاى بى ‏پایانش را بر انسانها شرح مى ‏دهد تا حس شكرگزارى را كه سرچشمه معرفة الله است در آنها برانگیزد.
نخست منكران معاد را مخاطب ساخته و ضمن یك استفهام توبیخى مى ‏فرماید آیا آفرینش شما ( و بازگشت به زندگى پس از مرگ ) مشكلتر است یا آفرینش این آسمان با عظمت كه خداوند بنا نهاده است.
«‏ أَأَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّمَاء بَنَاهَا ‏» ( 27 ) (( ای منكرانِ معاد ! ) آیا آفرینش
( مجدّد پس از مرگ ) شما سخت‌تر است یا آفرینش آسمان كه خدا آن را ( با این همه عظمت سرسام‌آور و نظم و نظام شگفت ، بالای سرتان همچون كاخی ) بنا نهاده است‌ ؟‏
«‏ رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا ‏»( 28 ) «بلندی آن‌را برافراشته و آن‌را به سامان ساخت».
«‏ وَأَغْطَشَ لَیلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا ‏»(29 ) «و شب آن‌را تاریک کرد و روز آن‌را روشن نمود».
«‏ وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا ‏» (30 ) (‏و پس از آن ، زمین را غلتاند و ( به شكل بیضی در آورد و ) گستراند .‏
«‏ أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءهَا وَمَرْعَاهَا ‏»(31 ) (‏آب آن را و چراگاه آن را پدیدار كرد .‏)
«‏ وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا ‏» (32 ) (‏و كوهها را محكم و استوار كرد .‏)
«‏ مَتَاعاً لَّكُمْ وَلِأَنْعَامِكُمْ ‏» ( 33 ) (‏برای استفاده شما و چهارپایان شما ( همه اینها را سر و سامان داده و سرگشته و فرمانبردار كرده‌ایم ) .‏
«‏ فَإِذَا جَاءتِ الطَّامَّةُ الْكُبْرَى‏» (34 ) (‏هنگامی كه بزرگترین حادثه (و بلای سخت طاقت‌فرسای قیامت) فرا می‌رسد.‏
«‏ یوْمَ یتَذَكَّرُ الْإِنسَانُ مَا سَعَى ‏»( 35 ) (روزی‌که انسان تلاش خود را به یاد می‌آورد).
‏«‏ وَبُرِّزَتِ الْجَحِیمُ لِمَن یرَى ‏» (36 ) «و دوزخ برای هر فرد بینائی آشکار و نمایان می‌گردد».
«‏ فَأَمَّا مَن طَغَى ‏» (37 ) (‏امّا آن كسی كه طغیان و سركشی كرده باشد .‏)
استفراغ چارج هاى زمين !
https://placehold.it/900x300
إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا (1) وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا (2) هنگاميكه زمين با زلزله به لرزه درآيد و بار هاى سنگين خود را بيرون افگند. لغت اثقال يعنى چارجها و بار هاى سنگين....
جشن نوروز از منظر فقهاء ( فقه نوروز )
https://placehold.it/900x300
امروز که مردم افغانستان با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کنند و در تمام حوزه ها با ناهمواری های زیادی مواجه اند. فساد وبی عدالتی وظلم وستمگری به اوج خود رسیده و زمامداران نیز یکی پی دیگری آمده به....