حقوق تاریخی یهود در فلسطین

دکتر حنانی

http://placehold.it/60x60

تاریخ نشر: 2018-07-26-11-43-09


http://placehold.it/900x300

حقوق تاریخی یهود در فلسطین

مقدمه

تصمیم دونالد ترامپ، رییس جمهور ایالات متحده امریکا مبنی بر انتقال سفارت آن کشور از تل ابیب به بیت المقدس در 6 سپتامبر 2017 و به رسمیت آن شهر مقدس به حیث پایتخت دولت اسرائیل که بالآخره به تاریخ 14 ماه می 2018 عملی شد، یک بار دیگر بحث مالکیت شهر بیت المقدس و تاریخ فلسطین را در اذهان زنده کرد. هرچند تصمیم انتقال سفارت از تل ابیب به بیت المقدستازگی ندارد و قبلا کانگره امریکا این موضوع را در سال 1995 تصویب کرده بود، اما رؤسای جمهور امریکا در مدت بیست و دو سال گذشته، از بیل کلنتون گرفته تا اوباما با توجه به حساسیت مسأله و شرایط حاکم بر منطقه و جهان، پروسه انتقال سفارت را به آینده موکول می کردند. اما پریزدنت ترامپ که در کمپاین های انتخاباتی برای جلب حمايت و بدست آوردن آرای یهودیان پرنفوذامریکا انتقال سفارت به بیت المقدس را وعده داده بود، اعلام گردید.

این تصمیم ترامپ در مجامع بین المللی، چه در شورای امنیت سازمان ملل متحد و چه در اتحادیه اروپا و چه در سازمان همکاری های اسلامی (OIC) به بحث گرفته شده و رد گردید، و تصمیم در باره بیت المقدس را به حل نهایی منازعه عرب و اسرائیل و فیصله در مورد آینده آن شهر مقدسموکول نمودند. نتایج رأی گیری مجمع عمومی سازمان ملل که در 21 دیسامبر 2017 صورت گرفت، ضربه محکمی بود به اعتبار جهانی ایالات متحده امریکا و ترامپ و منزوی شدن آن کشور. مجمع عمومی با اکثریت قاطع 128 رأی از مجموع 193 کشور عضو، فیصله ای را به تصویب رسانید که خواهان عدم تغییر در وضعیت قانونی بیت المقدس بوده و از امریکا می خواهد که از تصمیم خود در رابطه به رسمیت شناختن شهر قدس به عنوان پایتخت اسرائیل، برگردد. علاوه بر امریکا و اسرائیل،هفت کشور کوچک و گمنام، هندوراس، گواتیمالا، توگو، جزایر مارشال، میکرونیزیا، بالاو و ناورورأی منفی دادند و 35 کشور از جمله کانادا، استرالیا، مکسیکو، هنگری و پولند رأی ممتنع، ونمایندگان 21 کشور در رأی گیری حضور نداشتند.

موضوع بیت المقدس که اسرائیلی ها آنرا «اورشلیم» (Jerusalem) می خوانند، به یک بحث جهانی مبدل گردیده و قضیه مرکزی اعراب و مسلمانان شناخته می شود. به این مناسبت لازم دیدم که درین نبشته وضعیت بیت المقدس را از بُعد تاریخی آن مورد بحث قرار دهم؛ چون حدس می زنمبسیاری هموطنان ما به شمول تحصیل کردگان، راجع به تاریخ بیت المقدس و سرزمین فلسطینمعلومات کافی نداشته باشند. نتیجه ایکه از اين بحث بدست می آید جوابی خواهد بود به این پرسش كه آیا ادعای اسرائیل در مورد فلسطین که آنرا سرزمین تاریخی يهود می خوانند و شهر بیت المقدس، یا اوروشلیم را پایتخت دولتی یهودی می دانند که سه هزار سال قبل درین سرزمین وجود داشته است، آیا این صحت دارد يا خير؟



مطلب اول: اقوام و قبایل ساکن در فلسطین: گذشته دور سرزمین فلسطین که نام قدیمی اش «ارض کنعان» است، به هزارۀ چهارم و سوم قبل از میلاد، یعنی بیش از پنج هزار سال قبل می رسد؛ درست به زمانی که مصریها، کنعانیها و حیتیها بر آنجا تسلط داشتند. مصریهای قدیم در حدود سه هزار و پنجصد سال قبل از میلاد در منطقه ای واقع در جنوب فلسطین به نام «خارو» می زیستند. ازین میان آموری «عاموری» ها که از اقوام سامی هستند، در حدود هزاره سوم پیش از میلاد، در منطقه «آمور» یا عامور بین فلسطین و بین النهرین زندگی می کردند. در دوره تسلط آموریها بر سرزمین فلسطین بود که حضرت ابراهیم (ع) از بابل مهاجر شد و به این سرزمین پای گذارد، و حیتی ها نیز ساکن آنجا بودند، اما در برابر آموری ها چندان قدرتی نداشتند. کنعانیها، حیتیها، حویان، فریسیان، یبوسیان و فلسطینیان از جمله اقوامی بودند که قبل از هجوم قوم عبرانی (یهود)، درین سرزمین می زیستند. در سِفر خروج تورات، باب سوم آیه 8 چنین می خوانیم: «به خصوص اینکه ایشان را از دست مصریان رهانیده، و آنها را از آن زمین به زمین نیکو و وسیع، به زمینی که در آن شیر و شهد جاری است، به مکان کنعانیان، حتیان، آموریان، فریسیان، حویان و یبوسیان بر ارم فرود آمدم.»

1 ـ حتیها: حیتیها یا حتیها هزاران سال پیش از میلاد مسیح به مدت هشت قرن در طرف جنوبی مملکت یهودا در نزدیکی شهر حبرون ( الخلیل کنونی) واقع در سرزمین فلسطین ساکن بودند. آنها که در آن زمان بر اناطولی مرکزی واقع در آسیای صغیر دولت مقتدری را تشکیل داده بودند، شهر صخره یی «اورشلیم» را نیز اداره می کردند. حیتیها دو بار تمدنی درخشانی ایجاد کردند، یکی در 1700 و دیگری از 1400 تا 1200 قبل از میلاد. در «تل العمارنه» ، شصت میلی شمال ولایت «اسیوط» مصر، خرابه های پایتخت اخناتون، فرعون مصر و الواحی با کتیبه هایی از آمن حوتپ سوم و اخناتون کشف شده است. در پاره ای ازین کتیبه ها از تاخت و تاز قومی به نام عبری «هبری» در 1400 قبل از میلاد سخن رفته است. در آن زمان کنعانیان و حتیهای مقیم فلسطین، با «اخناتون» ، دوستی و مراوده داشتند. اینها به پاس همین دوستی، بارها از اخناتون در برابر هجوم عبریها، کمک خواسته اند، اما فرعون مصر به خاطر مشغله فراوانش نتوانسته به یاری آنها بشتابد.

آنچه که قطعی به نظر می رسد این است که در زمان آمن هوتپ، یعنی بین سالهای 1400 _ 1350 قبل از میلاد، حملات شدید و مداومی از جانب قومی به نام هیبری «عبرانی» بر سرزمین فلسطین صورت گرفته است. تورات چندین جا از قومی به نام حیتی یاد می کند، چنانچه در سِفر پیدایش تورات، باب 23 آیه 10 می خوانیم: «ابراهیم، قطعه زمینی از مردی به نام «عفرون» حیتی خریداری نموده است.» در باب 26 آیه 34 سفر مذکور آمده است: «عیسو» فرزند اسحاق، دختری از حیتیها به زنی گرفت و این کار او باعث اندوه مادرش «رفقه» گردید.»

در زمانی که یوشع بن نون، جانشین حضرت موسی (ع) بنی اسرائیل را از صحرای نقب به سوی فلسطین برد و بر آنجا حمله کرد، حیتیها هنوز در فلسطین وجود داشتند.

2 ـ فلسطینیان: حدود دو هزار و پنجصد سال قبل از میلاد چند قبیله عربی، به منطقه فعلی فلسطین مهاجرت کردند و در آنجا اقامت گزین شدند که بعدا به اسم «کنعانیون» نامیده شدند.مدتی بعد، عده ای از کنعانی ها به سواحل مقابل کوههای لبنان رفته، در آنجا اقامت گزیدند و رفته رفته بالآخره به اسم «فینیقیون» شناخته شدند. کنعانیون از راه کشاورزی و فینیقیون به وسیله دریانوردی امرار معاش می نمودند.

3 ـ حوریان: قوم دیگری که درین منطقه سکونت داشت و در شبه جزیره سینا می زیست، حوریان بود. این قوم از نژاد سامی نبود و قبلا در کوهستانهای شمالی بین النهرین می زیستند، حوریان بعدا در هزاره دوم قبل از میلاد به صحراهای شمال آن کشور و منطقه شام مهاجرت کردند و تا فلسطین پیش رفتند و قبل از هجوم عبرانیها، به فلسطین رسیدند.

4 ـ عبرانیان: عبری از کلمه آرامی «عبره» گرفته شده است، که به معنای «ساکن ماوراء رود» می باشد. عبرانی اصطلاحا نام قومی است از نژاد سامی که خود را از اولاد حضرت ابراهیم (ع) و حضرت یعقوب (ع) می شمارد.

ابراهیم (ع) حدود سال 1805 قبل از میلاد، از شهر «اور» ، مرکز سلطنت کلدانی ها در عراق به ارض کنعان (فلسطین) مهاجرت نمود. وی در فلسطین بود که حضرت اسحاق (ع) متولد شد و از اسحاق حضرت یعقوب بدنیا آمد و باسم «اسرائیل» نامیده شد. قوم یهود را به جهت انتساب به حضرت یعقوب، بنی اسرائیل نیز می نامند، و در زبان فارسیی به آنها «جهود» نیز گفته می شود.

عبرانیها همیشه خود را قوم منتخب و برگزیده خدا دانسته و اقوام دیگر ساکن سرزمین فلسطین را خوار و بی مقدار می پنداشتند. در تورات همه جا از قوم عبرانی به نام قوم برگزیده خدا نام برده شده، اما همین قوم برگزیده نیز بارها مورد غضب الهی قرار گرفته است، به طوری که از متن تورات پیداست، این قوم پیوسته دچار طغیان و سرکشی بوده اند و از اطاعت یهوه، خدای یگانه سر باز می زده اند. نشنیدن سخن انبیا، آزردن ایشان _ و طبق نص قرآن مجید _کشتن انبیا، از دیگر اعمال شان بوده است. عبری یا عبرانی، زبان تورات و زبان ملت یهود نیز می باشد.



مطلب دوم: علت نامگذاری ارض کنعان به فلسطین: سرزمین فلسطین در اصل محل زندگی طوایف و قبایل بسیاری بوده است از جمله قبایل «آمون» و «موآب» در قسمت شرقی، عمالقه در بخش جنوبی، کنعانیها در ناحیه فلات، و قوم فلسطی در قسمت ساحلی آن استقرار یافته بودند. قوم فلسطی (ساکنین قدیم فلسطیا) از قرن دوازدهم قبل از میلاد در بخش های ساحلی ارض کنعان، از سوی مدیترانه، و در جنوب یافا، تا حدود سرزمین مصر می زیستند. در کتیبه هایی که از رامسس سوم به جا مانده، از این قوم به نام «پولاس تی» (PULASTI) یاد شده که ریشه اصلی کلمه فلسطین می باشد. کلمه فلسطین (فلستی) تدریجا به سرزمین این قوم نیز اطلاق شد و به مرور زمان جاگزین نام کنعان گردید. کنعانیها چندین قبیله بودند، که مهمترین قبیله آنان «یبوسی» ها بود که در شهر بیت المقدس و اطراف آن سکونت داشتند. سرزمین فلسطین را به خاطر موجودیت طوایف کنعانی، «ارض کنعان» می نامیدند.

مهاجرت قوم فلسطیا در اصل از جزایر دریای اژه، (احتمالا جزیره کرت) و دیگر نواحی مدیترانهصورت گرفته و در قرن دوازدهم قبل از میلاد به این منطقه آمده و در سواحل مدیترانه میان یافا و غزه رحل اقامت افگندند. به موجب روایات، شهرها و مراکز اولیه محل سکونت ایشان، بنادر و شهرهای «اشدود» ، «اشقلون» ، «غزه» ، «عفرون» و «جت» بوده است.

کشفیات باستان شناسی ثابت می سازد که مهاجرت قوم فلسطیا به این سرزمین، پیش از 1200 سال قبل از میلاد صورت گرفته و در آن زمان قوم معروفی بوده اند. آنان در زمان حمله یوشع بن نون، رهبر بنی اسرائیل بعد از موسی (ع) به سرزمین فلسطین، به سختی از خود دفاع کردند، که در کتاب مقدس تورات، چندین جا به آن اشاره رفته است.

1 ـ اورشلیم Jerusalem: اسم عبری است مرکب از دو کلمه «اور» و «شلیم». «اور» در زبان عبری به معنای آتش، روشنایی، مقدس، صلح و آرامش آمده و «شلیم» به معنای شهر؛ پس اورشلیم به معنای شهر مقدس، یا شهر صلح و آرامش و شهر روشنایی می باشد.

شهر اورشلیم پیش از حمله داود (ع) به فلسطین، «یبوس» خوانده می شد. یبوس در اصل عبارت از مردمی بود که قبل از حمله داود پیامبر، در فلسطین زندگی می کردند. یبوس بعد ازینکه در تصرفداود (ع) درآمد، به «اورشلیم» و «مدینه داود» تغییر نام یافت و به نام «ارین ئیل» به معنای مسکن خدا نیز یاد شده است.

یهودیان اورشلیم را «بیت همیقداش» (خانه مقدس) نیز می گویند. شهر اورشلیم بعد ازینکه رومیان آنرا تصرف کردند، اسم ایلیا کاپوتیلینا (تپه خدا) بر آن گذاشتند. نام ایلیا تا زمان ظهور اسلام بر شهر باقی ماند و بعد در دورها های اسلامی به تدریج اسامی بیتُ المُقَدَّس، بیتُ المَقدِس، بیتُ القُدس، قُدسِ شریف و مدینه مقدسه برآن اطلاق شد.

سابقه شهر اورشلیم به عنوان مرکز دولت، به قرن پانزدهم قبل از میلاد بر می گردد که از جانب حکومات داود پیامبر (ع) و مکابیان و سلسله هردیوس، به عنوان پایتخت دولت برگزیده شد. اورشلیم که در فاصله پنجاه میلی، در جنوب شرق شهر یافا (Jaffa) بر فراز تپه های سبز و خرم میان منطقه ای کوهستانی بسیار زیبا قرار گرفته، بر علاوه اهمیت دینی آن، همچون چهارراهی در میان شرق و غرب، مسیر عبور و مرور مسافران و تاخت و تاز مهاجمان بوده است و از چهار هزار سال قبل از میلاد تا اکنون شاهد و نظاره گر حوادث بزرگی بوده است. تاریخ بیانگر آنست که این شهر صخره یی، طی قرون متمادی حداقل بیست بار تحت محاصره شدید مهاجمان واقع شده، دو بار به کلی تخریب گردیده و هجده بار تجدید ساختمان شده و سه بار معبد آن بازسازی و مرمت گردیده و شش بار ساکنان آن مجبور به تغییر دین و مذهب خود شده اند.

2 ـ بنای اورشلیم، یا بیت المقدس: شهر اروشلیم یا بیت المقدس قدیم بر فراز تپه های صخره ییبنا گردیده که از سه جهت توسط جلگه ها احاطه شده است. معبد بالای کوه «موریا» واقع است و از شرق و غرب به ترتیب کوه صهیون و کوه زیتون موقعیت دارد. شهر قدیم اورشلیم در جریان ویرانی های متعدد به عمق 40 تا 70 فوت در زیر انبوهی از خاک مدفون شده و امروز قسمت کوچکی از شهر قدیم برجای مانده است. معبد یا هیکلی که بر روی صخره مقدس بنا شد، در بلندترین نقطه شهر قرار گرفته بود، اما امروزه سطح معبد و حرم شریف با سطح شهر یکسان است. حضرت داود (ع) محل اعمار معبد را در خرمنگاه مردی به نام «ارنان» یبوسی تعیین کرد، اما حضرت سلیمان معبد «بیت همیقداش» او را بنا گذاشت. معبد «یهوه» مسلما با شکوهترین و با عظمت ترین بنای اورشلیم بوده است.

اولین دیوار اطراف شهر را یبوسی ها ساختند، دیوار دوم در زمان حضرت سلیمان (ع) کشیده شده که بعد در هجوم آشوریها ویران گردید. در طول قرنهای پنجم تا دوم پیش از میلاد، دو بار این دیوار مرمت شده است. هیرودیوس کبیر، امپراتور روم چند سال قبل از میلاد، تپه معبد را از سه سو با دیوارهای سنگی عظیم به ارتفاع 10 متر محصور ساخت که بقایای آن تا هنوز پا برجاست. هیرودیوس اگریپا، نواسۀ هیرودیوس کبیر، دیوار چهارم را به دور شهر کشید که این دیوار در زمان حمله تیتوس، سردار رومی در سال 70 میلادی ویران شد. از آن زمان (قرن اول میلادی) تا کنون، یهودیان هر روز جمعه در کنار آن دیوار گرد می آیند و بر ویرانی بیت المقدس که توسط تیتوس تخریب گردید، شیون سر می دهند،اشک می ریزند. بدین لحاظ است که این دیوار را به نام دیوار ندبه (حائط المبکی) می گویند.

در دوره اسلامی، صلاح الدین ایوبی (532 ـ 589 هـ/1138 ـ 1193م) دیوارهای اور شلیم را تعمیر و مستحکم ساخت. آخرین کسی که دیوار مذکور را تجدید بنا کرد و بر آن برجها و دروازه ها و درهایی ایجاد کرد، سلطان سلیمان قانونی، دهمین و بزرگترین سلطان عثمانی (1520 ـ 1566 م) بود که قسمت هایی از این دیوار تا امروز باقی مانده است. بیت المقدس از طرف سلاطین عثمانی، به قدس و قدس شریف نامگذاری شد که امروز به این نام یاد می شود.

یک مطلب قابل تذکر است که محل بنای بیت المقدس، در ابتدا تپه صخره ای کوهستانی بود و پیش از آنکه به جایگاه مقدس برای یهود و بعد برای مسیحیت و سپس برای مسلمانان تبدیل شود، عبادتگاه جماعت «صابئین» (ستاره پرستان) بوده است. آنان معبد ستاره زهره را بر روی صخره بنا کرده بودند و در آنجا به عبادت می پرداختند وقربانیها می کردند.

3 ـ قبة الصخرة: یا صخرۀ مقدس، عبارت از برآمدگی کوه «موریا» است که از عصر حجر مورد توجه و احترام اقوام مختلف بوده است و امروز بر فراز آن حفره ای به ارتفاع دو متر قرار دارد که زائران از آن دیدار می کنند. صخره مقدس از دوره های بسیار کهن تا به امروز قدسیت داشته و مقدس بودن آن از نظر مسلمانان بدان جهت است که حضرت ابراهیم (ع) فرزندش اسماعیل (ع) و به قولِ یهود اسحاق (ع) را برای قربانی کردن به بالای آن برد، و نیز به خاطر معراج پیامبر اسلام (ص) برای مسلمانان مکان مقدس شمرده می شود. معروف است که حضرت محمد (ص) در شب اسرا از روی این صخره به معراج رفته است.

محل صخره همان جایی است که در زمان سلطنت حضرت سلیمان (ع) نخستین بنای معبد یا هیکل ساخته شد، اما در هجوم نبوکدنصر (بخت نصر) بابلی در قرن ششم قبل از میلاد ویران شد. این مکان در عصر کوروش هخامنشی (اواخر قرن ششم قبل از میلاد) که یهودیان را از بابل دو باره به فلسطین آورد، مجددا با نام «بیت همیقداش» تجدید بنا یافت. قبة الصخرة نیز توسط تیتوس، در سال 70 بعد از میلاد در جریان تخریب شهر بیت المقدس، به کلی ویران شد و سپس در زمان کنستانتین، امپراتور روم تجدید بنا یافت و به تدریج در آن تغییرات و اضافاتی بعمل آمد.

سومین تجدید بنای قبة الصخرة هنگامی صورت گرفت که عمر (رض) شهر ایلیا (بیت المقدس) را فتح کرد و به دیدن صخره مقدس آمد و آنرا پوشیده از کثافات یافت. عمر (رض) نبطیان را برایتنظیف آن مآمور کرد و پس از تطهیر صخره، در آنجا نماز گزارد، و بعدا مسلمانان در فاصله 500 متری آن مسجد اقصی را بنا کردند.

عبد الملک بن مروان، خلیفه اموی قبه ای را بر فراز صخره مقدس بنا نمود و بعدا مأمون، خلیفه عباسی آنرا ترمیم کرد و در اطراف آن دیوار هشت ضلعی ساخت .

در سال 1099 بعد از اینکه صلیبیون وارد بیت المقدس شدند، قبة الصخرة را به «کلیسای شهسواران پرستشگاه» تبدیل کردند و داخل و خارج آنرا با نقاشیها و تصاویر قدیسین مسیحی آراستند، صلیب زرین بزرگی بر بالای گنبد نصب کردند.

در سال 582 هجری قمری/1187م صلاح الدین ایوبی در بیت المقدس تغییراتی وارد کرد و در زمان سلطان سلیمان «قانونی» بنای قبة الصخرة کاملا تجدید شد و در عصر سلاطین عثمانی گنبد آن مطلا گردید. آخرین تجدید بنای قبة الصخرة در سال 1964 صورت گرفت که همان سبک معماری اسلامی خود را تا کنون حفظ کرده است.

بیت المقدس در حال حاضر: شهر قدس (بیت المقدس) فعلا به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شده است: قدس شرقی (قدس قدیم) و قدس غربی (قدس جدید)؛ قدس قدیم در داخل حصاری موقعیت دارد که توسط سلطان سلیمان قانونی در سال 1524 میلادی بنا یافته است و حرم قدسی شریف در همین قسمت قرار دارد. در داخل آن اماکن بسیار مقدسی موقعیت دارد که برای پیروان هر سه دیانت ابراهیمی (یهودیت و مسیحیت و اسلام) مقدس می باشند. دیوار ندبه نزد یهودیان، کلیسای قیامت _که به عقیده مسیحیان محل دفن حضرت عیسی مسیح (ع) است _ برای مسیحیان و قبة الصخره و مسجد اقصی برای مسلمانان از قدسیت فوق العاده برخوردار است.

قدس جدید در خارج حصار حرم شریف واقع شده و نسبت به قدس قدیم بزرگتر است و فعلا پایتخت دولت اسرائیل می باشد. این بخش قدس پیش از آنکه تحت تسلط یهود قرار گیرد، اکثریت نزدیک به کل ساکنان شهر و دهات و حومه آن و 98 درصد از املاک و اراضی آن عربی بودند.

قدس قدیم تا جنگ شش روزه سال 1967 توسط دولت اردن اداره می شد، این بخش از نظر اراضی کماً و کیفاً ناچیز و کم ارزش است، ولی از نظر مقدسات مذهبی اسلامی و مسیحی و یهودی، مخصوصا وجود مسجد اقصی و کلیسای قیامت و دیوار ندبه در آن ساحه، اهمیت و امتیازات فوق العاده ای دارد.



مطلب سوم: مراحل مهم در مسیر زندگی قوم یهود: ریشه نژادی قوم یهود به شهادت تاریخ به حضرت ابراهیم پیامبر می رسد. ابراهیم (ع) دو فرزند داشت به نامهای اسماعیل و اسحاق، و حضرت اسحاق هم دو پسر داشت، به نامهای عیسو و یعقوب. تمام قوم یهود، اعقاب فرزندان حضرت یعقوب نبی هستند.

1 ـ حضرت ابراهیم (ع): چنانکه قبلا اشاره شد، زادگاه حضرت ابراهیم (ع) شهر «اور» است، اور پایتخت دولت سومر در بین النهرین بود که در حدود 2500 سال پیش از میلاد اهمیت و اعتبار زیادی داشت. ادامه دارد.....
Side Widget
You can put anything you want inside of these side widgets. They are easy to use, and feature the new Bootstrap 4 card containers!